حرف دل
خیلی سخته کسی رو دوست داشته باشی ولی خودش ندونه......
خیلی سخته این دوست داشتن رو همیشه و همه جا با خودت حمل کنی و بهش نگی و بزاری به وقت خودش
بهش بگی......
خیلی سخته زمانی که متوجه بشی تا آخر عمرت نمیتونی بهش بگی که چقدر دوستش داری.......
خیلی سخته زمانی که بفهمی دیگه نباید دوستش داشته باشی.....
خیلی سخته گل آرزوهاتو تو باغچه همسایه ببینی و هزار بار تو خودت بشکنی
ولی نزاری بفهمه که در درونت چه خبره......
و بهش بگی
****عزیزم باغچه نو مبارک****
خیلی سخته زمانی که بفهمی دیگه نباید دوستش داشته باشی....
خیلی سخته زمانی که بفهمی دیگه نباید دوستش داشته باشی....
میدونی،،،،،
****ديدي تا حالا اگر کسي رو دوست داشته باشي دلت نمياد اذيتش کني؟ دلت نمياد شيشه دلش رو با سنگ زخم زبون بشکني؟ دلت نمياد ازش پيش خدا شکايت کني حتي اگر بره و همه چيزو با خودش ببره... حتي اگر از اون فقط هاي هاي گريه ي شبانت بمونه و عطر اخرين نگاهش... حتي اگر بعد از رفتنش پيچک دلت به شاخه نازک تنهايي تکيه کنه ديدي؟هر گوشه و کنار شهر هر وقت کسي از کنارت رد ميشه که بوي عطرش رو ميده چه حالي ميشي؟ بر ميگردي و به اون رهگذر نگاه ميکني تا مطمئن بشي خودش نبوده.
خیلی ناگفته ها تو دل آدمه که نمیتونه بیانشون کنه........
|